دیوان شمس/سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه
سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه | مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه | |||||
بنگر روی ظریفش بخور آن شیر لطیفش | به همان کوی وطن کن بنشین بر در روزه | |||||
بنگر دست رضا را که بهاری است خدا را | بنگر جنت جان را شده پرعبهر روزه | |||||
هله ای غنچه نازان چه ضعیفی و چه یازان | چو رسن باز بهاری بجه از چنبر روزه | |||||
تو گلا غرقه خونی ز چیی دلخوش و خندان | مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه | |||||
ز چیی عاشق نانی بنگر تازه جهانی | بستان گندم جانی هله از بیدر روزه |