دیوان شمس/شاهدی بین که در زمانه بزاد
شاهدی بین که در زمانه بزاد | بت و بتخانه را به باد بداد | |||||
شاهدانی که در جهان سمرند | کس از ایشان دگر نیارد یاد | |||||
از رخ ماه او چو ابر گشود | هفت گردون ز همدگر بگشاد | |||||
همچو مهتاب شاخ شاخ آن نور | سوی هر روزنی درون افتاد | |||||
تابشش چون بتافت بیشترک | جانها را بخورد از بنیاد | |||||
جانها ذره ذره رقصان گشت | پیش خورشید جانها دلشاد | |||||
همچو پرواز شمس تبریزی | جمله پران که هر چه بادا باد |