دیوان شمس/شاه ما باری برای کاهلان
شاه ما باری برای کاهلان | گنج میبخشد به هر دم رایگان | |||||
الصلا یاران به سوی تخت شاه | گنج بیرنج است و سود بیزیان | |||||
چشم دل داند چه دید از کحل او | نور و رحمت تا به هفتم آسمان | |||||
خود چه باشد پیش او هفت آسمان | بر مثال هفت پایه نردبان | |||||
ای به صورت خردتر از ذرهای | وی به معنی تو جهان اندر جهان | |||||
ای خمیده چون کمان از غم ببین | صد هزاران صف شکسته زین کمان | |||||
در نشان جویی تو گشته چارچشم | وآنگه اندر کنج چشمت صد نشان | |||||
هر نشانی چون رقیب نیکخواه | میبرندت تا به حضرت کشکشان |