دیوان شمس/صوفیان آمدند از چپ و راست
صوفیان آمدند از چپ و راست | در به در کو به کو که باده کجاست | |||||
در صوفی دلست و کویش جان | باده صوفیان ز خم خداست | |||||
سر خم را گشاد ساقی و گفت | الصلا هر کسی که عاشق ماست | |||||
این چنین باده و چنین مستی | در همه مذهبی حلال و رواست | |||||
توبه بشکن که در چنین مجلس | از خطا توبه صد هزار خطاست | |||||
چون شکستی تو زاهدان را نیز | الصلا زن که روز روز صلاست | |||||
مردمت گر ز چشم خویش انداخت | مردم چشم عاشقانت جاست | |||||
گر برفت آب روی کمتر غم | جای عاشق برون آب و هواست | |||||
آشنایان اگر ز ما گشتند | غرقه را آشنا در آن دریاست |