دیوان شمس/عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ | او نشاید عشق را ده سنگ سنگ | |||||
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو | راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ | |||||
مرگ اگر مرد است آید پیش من | تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ | |||||
من از او جانی برم بیرنگ و بو | او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ | |||||
جور و ظلم دوست را بر جان بنه | ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ | |||||
گر نمیخواهی تراش صیقلش | باش چون آیینه پرزنگ زنگ | |||||
دست را بر چشم خود نه گو به چشم | چشم بگشا خیره منگر دنگ دنگ |