دیوان شمس/فریاد ز یار خشم کرده
فریاد ز یار خشم کرده | سوگند به خشم و کینه خورده | |||||
برهم زده خانه را و ما را | حمال گرفته رخت برده | |||||
بر دل قفلی گران نهاده | او رفته کلید را سپرده | |||||
ای بیتو حیات تلخ گشته | ای بیتو چراغ عیش مرده | |||||
ای بیتو شراب درد گشته | ای بیتو سماعها فسرده | |||||
ای سرخ و سپید بیتو ماندم | من زرد و شبم سیاه چرده | |||||
ای عشق تو پردهها دریده | سر بیرون کن دمی ز پرده |