| | | | | | |
|
مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی |
|
به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی |
|
|
یکی لحظه قلندر شو قلندر را مسخر شو |
|
سمندر شو سمندر شو در آتش رو به آسانی |
|
|
در آتش رو در آتش رو در آتشدان ما خوش رو |
|
که آتش با خلیل ما کند رسم گلستانی |
|
|
نمیدانی که خار ما بود شاهنشه گلها |
|
نمیدانی که کفر ما بود جان مسلمانی |
|
|
سراندازان سراندازان سراندازی سراندازی |
|
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی |
|
|
خداوندا تو میدانی که صحرا از قفص خوشتر |
|
ولیکن جغد نشکیبد ز گورستان ویرانی |
|
|
کنون دوران جان آمد که دریا را درآشامد |
|
زهی دوران زهی حلقه زهی دوران سلطانی |
|
|
خمش چون نیست پوشیده فقیر باده نوشیده |
|
که هست اندر رخش پیدا فر و انوار سبحانی |
|