دیوان شمس/مرا هر لحظه قربان است جانی
مرا هر لحظه قربان است جانی | تو را هر لحظه در بنده گمانی | |||||
دو چشم تو بیان حال من بس | که روشنتر از این نبود بیانی | |||||
جهان چون نی هزاران ناله دارد | که یک نی دید از شکرستانی | |||||
از آن شکرستان دیدم نشانها | ندیدم از تو شیرینتر نشانی | |||||
مثال عشق پیدایی و پنهان | ندیدم همچو تو پیدا نهانی | |||||
جهان جویای توست و جای آن هست | مثل بشنو که جان به از جهانی | |||||
نهای بر آسمان ای ماه لیکن | شود هر جا که تابی آسمانی |