| | | | | | |
|
مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند |
|
آن کو دلش را بردهای جان هم غلامت میکند |
|
|
ای نیست کرده هست را بشنو سلام مست را |
|
مستی که هر دو دست را پابند دامت میکند |
|
|
ای آسمان عاشقان ای جان جان عاشقان |
|
حسنت میان عاشقان نک دوستکامت میکند |
|
|
ای چاشنی هر لبی ای قبله هر مذهبی |
|
مه پاسبانی هر شبی بر گرد بامت میکند |
|
|
آن کو ز خاک ابدان کند مر دود را کیوان کند |
|
ای خاک تن وی دود دل بنگر کدامت میکند |
|
|
یک لحظهات پر میدهد یک لحظه لنگر میدهد |
|
یک لحظه صبحت میکند یک لحظه شامت میکند |
|
|
یک لحظه میلرزاندت یک لحظه میخنداندت |
|
یک لحظه مستت میکند یک لحظه جامت میکند |
|
|
چون مهرهای در دست او گه باده و گه مست او |
|
هین مهرهات را بشکند والله تمامت میکند |
|
|
گه آن بود گه این بود پایان تو تمکین بود |
|
لیکن بدین تلوینها مقبول و رامت میکند |
|
|
تو نوح بودی مدتی بودت قدم در شدتی |
|
ماننده کشتی کنون بیپا و گامت میکند |
|
|
خامش کن و حیران نشین حیران حیرت آفرین |
|
پخته سخن مردی ولی گفتار خامت میکند |
|