دیوان شمس/من از این خانه به در می نروم
من از این خانه به در می نروم | من از این شهر سفر می نروم | |||||
منم و این صنم و باقی عمر | من از او جای دگر می نروم | |||||
به خدا طوطی و طوطی بچهام | جز سوی تنگ شکر می نروم | |||||
یک زمانی که ز من دور شود | جز که در خون جگر می نروم | |||||
گر جهان بحر شود موج زند | من بجز سوی گهر می نروم | |||||
بلبل مستم و در باغ طرب | جز به سوی گل تر می نروم | |||||
در سرم بوی میی افتادهست | تا چو می جز که به سر می نروم | |||||
این چنین باغ و چنین سرو و چمن | جای آن هست اگر می نروم |