دیوان شمس/من پار بخوردهام شرابی
من پار بخوردهام شرابی | امسال چه مستم و خرابی | |||||
من پار ز آتشی گذشتم | امسال چرا شدم کبابی | |||||
من تشنه به آب جوی رفتم | ماهی دیدم میان آبی | |||||
شیران همه ماهتاب جویند | من شیرم و یار ماهتابی | |||||
از درد مپرس رنگ رخ بین | تا رنگ بگویدت جوابی | |||||
جانم مست است و تن خراب است | مستی است نشسته در خرابی | |||||
این هر دو چنین و دل چنینتر | کز غم چو خری است در خلابی | |||||
یک لحظه مشو ملول بشنو | تا باشدت از خدا ثوابی |