دیوان شمس/نوریست میان شعر احمر
نوریست میان شعر احمر | از دیده و وهم و روح برتر | |||||
خواهی خود را بدو بدوزی | برخیز و حجاب نفس بردر | |||||
آن روح لطیف صورتی شد | با ابرو و چشم و رنگ اسمر | |||||
بنمود خدای بی چگونه | بر صورت مصطفی پیمبر | |||||
آن صورت او فنای صورت | وان نرگس او چو روز محشر | |||||
هر گه که به خلق بنگریدی | گشتی ز خدا گشاده صد در | |||||
چون صورت مصطفی فنا شد | عالم بگرفت الله اکبر |