دیوان شمس/هر چه کنی تو کرده من دان
هر چه کنی تو کرده من دان | هر چه کند تن کرده بود جان | |||||
چشم منی تو گوش منی تو | این دو بگفتم باقی میدان | |||||
گر به جهان آن گنج نبودی | بهر چه بودی خانه ویران | |||||
گنج طلب کن ای پدر من | دست بجنبان دست بجنبان | |||||
بوی خوش او رهبر ما شد | تا گل و ریحان تا گل و ریحان | |||||
ذره به ذره مشتریندت | گوهر خود را هین مده ارزان | |||||
موش درآید گربه درآید | گر بگشایی تو سر انبان | |||||
عشق چو باشد کم نشود جان | دور مبادا سایه جانان | |||||
باقی این را هم تو بگویی | ای مه مه رو زهره تابان |