دیوان شمس/هله آن به که خوری این می و از دست روی
هله آن به که خوری این می و از دست روی | تا به هر جا که روی خوشدل و سرمست روی | |||||
چرخ گردان به تو گردد که تو آب اویی | ماه چرخی چه زیان دارد اگر پست روی | |||||
ماهیی لیک چنان مست توست آن دریا | همه دریا ز پی آید چو تو در شست روی | |||||
صدقات همه شاهان که سوی نیست رود | رو سوی هست نهد چون تو سوی هست روی | |||||
سابق تیزروانی تو در این راه دراز | وز ره رفق تو با این دو سه پابست روی | |||||
کسب عیش ابد آموز ز شمس تبریز | تا در آن مجلس عیشی که جنان است روی |