دیوان شمس/هم به بر این بت زیبا خوشکست

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(هم به بر این بت زیبا خوشکست)
  هم به بر این بت زیبا خوشکست من نشستم که همین جا خوشکست  
  مطرب و یار من و شمع و شراب این چنین عیش مهیا خوشکست  
  من و تو هیچ از این جا نرویم پهلوی شکر و حلوا خوشکست  
  خجل است از رخ یارم گل تر با چنین چهره و سیما خوشکست  
  هر صباحی ز جمالش مستیم خاصه امروز که با ما خوشکست  
  بجهم حلقه زلفش گیرم که در آن حلقه تماشا خوشکست  
  شمس تبریز که نور دل‌ها است دایما با گل رعنا خوشکست