دیوان شمس/ورا خواهم دگر یاری نخواهم
ورا خواهم دگر یاری نخواهم | چو گل را یافتم خاری نخواهم | |||||
تو را گر غیر او یار دگر هست | برو آن جا که من باری نخواهم | |||||
بجز دیدار او بختی نجویم | به غیر کار او کاری نخواهم | |||||
چو بازان ساعد سلطان گزیدم | چو کرکس بوی مرداری نخواهم | |||||
میان اهل دل جز دل نگنجد | جز این دلدار دلداری نخواهم | |||||
ز من جزوی ستاند کل ببخشد | از این به روز بازاری نخواهم | |||||
نه آن جزوم که غیر کل بود آن | نخواهم غیر را آری نخواهم |