دیوان شمس/پرکندگی از نفاق خیزد
پرکندگی از نفاق خیزد | پیروزی از اتفاق خیزد | |||||
تو ناز کنی و یار تو ناز | چون ناز دو شد طلاق خیزد | |||||
ور زان که نیاز پیش آری | صد وصلت و صد عناق خیزد | |||||
از ناز شود ولایتی تنگ | در دل سفر عراق خیزد | |||||
تو خون تکبر ار نریزی | خون جوش کند خناق خیزد | |||||
رو دردی ناز را بپالا | زیرا طرب از رواق خیزد | |||||
یار آن طلبد که ذوق یابد | زیرا طلب از مذاق خیزد | |||||
یارست نه چوب مشکن او را | چون برشکنی طراق خیزد | |||||
این بانگ طراق چوب ما را | دانیم که از فراق خیزد |