دیوان شمس/چو بیگاه است و باران خانه خانه
چو بیگاه است و باران خانه خانه | صلای جمله یاران خانه خانه | |||||
چو جغدان چند این محروم بودن | به گرداگرد ویران خانه خانه | |||||
ایا اصحاب روشن دل شتابید | به کوری جمله کوران خانه خانه | |||||
ایا ای عاقل هشیار پرغم | دل ما را مشوران خانه خانه | |||||
به نقش دیو چند این عشقبازی | لقبشان کرده حوران خانه خانه | |||||
بدیدی دانه و خرمن ندیدی | بدین حالند موران خانه خانه | |||||
مکن چون و چرا بگذار یارا | چرا را با ستوران خانه خانه | |||||
در آن خانه سماع ختنه سور است | ولیکن با طهوران خانه خانه | |||||
بنا کردهست شمس الدین تبریز | برای جمع عوران خانه خانه |