دیوان شمس/کار همه محبان همچون زرست امشب
کار همه محبان همچون زرست امشب | جان همه حسودان کور و کرست امشب | |||||
دریای حسن ایزد چون موج میخرامد | خاک ره از قدومش چون عنبرست امشب | |||||
دایم خوشیم با وی اما به فضل یزدان | ما دیگریم امشب او دیگرست امشب | |||||
امشب مخسب ای دل میران به سوی منزل | کان ناظر نهانی بر منظرست امشب | |||||
پهلو منه که یاری پهلوی تست آری | برگیر سر که این سر خوش زان سرست امشب | |||||
چون دستگیر آمد امشب بگیر دستی | رقصی که شاخ دولت سبز و ترست امشب | |||||
والله که خواب امشب بر من حرام باشد | کاین جان چو مرغ آبی در کوثرست امشب |