| | | | | | |
|
گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار |
|
بانگ خیزاخیز آمد در عدم این الفرار |
|
|
صد هزاران شعله بر در صد هزاران مشعله |
|
کیست بر در کیست بر در هم منم این الفرار |
|
|
از درون نی آن منم گویان که بر در کیست آن |
|
هم منم بر در که حلقه میزنم این الفرار |
|
|
هر که پندارد دو نیمم پس دو نیمش کرد قهر |
|
ور یکی ام پس هم آب و روغنم این الفرار |
|
|
چون یکی باشم که زلفم صد هزاران ظلمتست |
|
چون دو باشم چونک ماه روشنم این الفرار |
|
|
گرد خانه چند جویی تو مرا چون کاله دزد |
|
بنگر این دزدی که شد بر روزنم این الفرار |
|
|
زین قفص سر را ز هر سوراخ بیرون میکنم |
|
سوی وصلت پر خود را میکنم این الفرار |
|
|
در درون این قفص تن در سر سودا گداخت |
|
وز قفص بیرون به هر دم گردنم این الفرار |
|
|
بیمی از شمس الحق تبریز مست گفتنم |
|
طوطیم یا بلبلم یا سوسنم این الفرار |
|