دیوان شمس/گل خندان که نخندد چه کند
گل خندان که نخندد چه کند | علم از مشک نبندد چه کند | |||||
نار خندان که دهان بگشادست | چونک در پوست نگنجد چه کند | |||||
مه تابان بجز از خوبی و ناز | چه نماید چه پسندد چه کند | |||||
آفتاب ار ندهد تابش و نور | پس بدین نادره گنبد چه کند | |||||
سایه چون طلعت خورشید بدید | نکند سجده نخنبد چه کند | |||||
عاشق از بوی خوش پیرهنت | پیرهن را ندراند چه کند | |||||
تن مرده که بر او برگذری | نشود زنده نجنبد چه کند | |||||
دلم از چنگ غمت گشت چو چنگ | نخروشد نترنگد چه کند | |||||
شیر حق شاه صلاح الدینست | نکند صید و نغرد چه کند |