دیوان شمس/یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد
یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد | نمیخواهم هنرمندی که دیده در هنر دارد | |||||
دلی همچون صدف خواهم که در جان گیرد آن گوهر | دل سنگین نمیخواهم که پندار گهر دارد | |||||
ز خودبینی جدا گشته پر از عشق خدا گشته | ز مالشهای غم غافل به مالنده عبر دارد |