دیوان کامل وحشی بافقی/خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
۱۹
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را | سوخت عشق خانهسوز اول متاع خانه را | |||||
خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است | قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را | |||||
هر چه گویی آخری دارد بغیر از حرف عشق | کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را | |||||
گرد ننشیند بطرف دامن آزادگان | گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را | |||||
می ز رطل عشق خوردن کار هر بیظرف نیست | ||||||
وحشیی باید که بر لب[۱] گیرد این پیمانه را |
●
- ↑ چ: کف.