رباعیات خیام (تصحیح فروغی و غنی)/خورشید بگل نهفت می نتوانم

۱۲۸

  خورشید بگل نهفت می نتوانم و اسرار زمانه گفت می نتوانم  
  از بحر تفکّرم برآورد خِرَد دُرّی که ز بیم سفت می‌نتوانم  


رباعی ۱۲۸– مقدّسین خشک فیلسوفان را کافر میخواندند و آزار میکردند اینست که خیّام میگوید فلسفی نیستم و اگر بحکمت مشغولم برای آنست که چون باین دنیا آمده‌ام آخر میخواهم بدانم کیستم.