سرودههای یحیی دولتآبادی/صبح
از افق، صبحدم سفید دمید | آسمان، همچو نقره گشت سفید | |||||
با شکوه و جلال و جاه رسید | پادشاه ستارگان خورشید | |||||
باز شد دیدگان من از خواب | ||||||
بهبه از آفتاب عالم تاب! | ||||||
شب تاریک رفت و آمد روز | به چه روزی! چو بخت من فیروز | |||||
پادشاه ستارگان امروز | از افق سر برون نکرده هنوز | |||||
باز شد دیدگان من از خواب | ||||||
بهبه از آفتاب عالم تاب! | ||||||
یک طرف نالهٔ خروس سحر | از صدای نوازش مادر | |||||
بانگ اللهاکبر از یکسر | وز سخنهای دلپذیر پدر | |||||
باز شد دیدگان من از خواب | ||||||
بهبه از آفتاب عالم تاب! |