| | | | | | |
|
دلبرا عشق تو نه کار من است |
|
وین که دارم نه اختیار من است |
|
|
آب چشم من آرزوی تو بود |
|
آرزوی تو در کنار من است |
|
|
آنچه از لطف و نیکوی در تست |
|
همه آشوب روزگار من است |
|
|
تا غمت در درون سینهی ماست |
|
مرگ بیرون در انتظار من است |
|
|
عشق تا چنگ در دل من زد |
|
مطربش نالههای زار من است |
|
|
شب ز افغان من نمیخسبد |
|
هر که را خانه در جوار من است |
|
|
خار تو در ره من است چو گل |
|
پای من در ره تو خار من است |
|
|
دوش سلطان حسنت از سر کبر |
|
با خیالت که یار غار من است، |
|
|
سخنی در هلاک من میگفت |
|
غم عشق تو گفت کار من است |
|
|
سیف فرغانی از سر تسلیم |
|
با غم تو که غمگسار من است، |
|
|
گفت گرد من از میان برگیر |
|
که هوا تیره از غبار من است |
|