| | | | | | |
|
الهی الهی، به حق پیمبر |
|
الهی الهی، به ساقی کوثر |
|
|
الهی الهی، به صدق خدیجه |
|
الهی الهی، به زهرای اطهر |
|
|
الهی الهی، به سبطین احمد |
|
الهی، به شبیر الهی! به شبر |
|
|
الهی به عابد! الهی به باقر |
|
الهی به موسی، الهی به جعفر |
|
|
الهی الهی، به شاه خراسان |
|
خراسان چه باشد! به آن شاه کشور |
|
|
شنیدم که میگفت زاری، غریبی |
|
طواف رضا، چون شد او را میسر: |
|
|
من اینجا غریب و تو شاه غریبان |
|
به حال غریب خود، از لطف بنگر |
|
|
الهی به حق تقی و به علمش |
|
الهی به حق نقی و به عسکر |
|
|
الهی الهی، به مهدی هادی |
|
که او ممنان راست هادی و رهبر |
|
|
که بر حال زار بهایی نظر کن! |
|
به حق امامان معصوم، یکسر |
|