صائب تبریزی (غزلیات)/بوی گل و نسیم صبا میتوان شدن
بوی گل و نسیم صبا میتوان شدن | گر بگذری ز خویشتن، چها میتوان شدن | |||||
شبنم به آفتاب رسید از فتادگی | بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن | |||||
چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی | تا همچو گوی بی سر و پا میتوان شدن | |||||
زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک | درفرصتی که عقدهگشا میتوان شدن | |||||
دوری ز دوستان سبکروح مشکل است | ورنه ز هر چه هست جدا میتوان شدن | |||||
صائب در بهشت گرفتم گشاده شد | از آستان عشق کجا میتوان شدن؟ |