صائب تبریزی (غزلیات)/خار در پیراهن فرزانه میریزیم ما
خار در پیراهن فرزانه میریزیم ما | گل به دامن بر سر دیوانه میریزیم ما | |||||
قطره گوهر میشود در دامن بحر کرم | آبروی خویش در میخانه میریزیم ما | |||||
در خطرگاه جهان فکر اقامت میکنیم | در گذار سیل، رنگ خانه میریزیم ما | |||||
در دل ما شکوهی خونین نمیگردد گره | هر چه در شیشه است، در پیمانه میریزیم ما | |||||
انتظار قتل، نامردی است در آیین عشق | خون خود چون کوهکن مردانه میریزیم ما | |||||
هر چه نتوانیم با خود برد ازین عبرتسرا | هست تا فرصت، برون از خانه میریزیم ما | |||||
در حریم زلف اگر نگشاید از ما هیچ کار | آبی از مژگان به دست شانه میریزیم ما |