صائب تبریزی (غزلیات)/زهی رویت بهار زندگانی
زهی رویت بهار زندگانی | به لعلت زنده، نام بینشانی | |||||
دو روزی شوق اگر از پا نشیند | شود ارزان متاع سرگرانی | |||||
بدآموز هوس عاشق نگردد | نمیآید ز گلچین باغبانی | |||||
تجلی سنگ را نومید نگذاشت | مترس از دور باش لنترانی | |||||
شراب کهنه و یار کهن را | غنیمت دان چو ایام جوانی | |||||
اگر عاشق نمیبودیم صائب | چه میکردیم با این زندگانی؟ |