صائب تبریزی (غزلیات)/سیراب در محیط شدم ز آبروی خویش
سیراب در محیط شدم ز آبروی خویش | در پای خم ز دست ندادم سبوی خویش | |||||
در حفظ آبرو ز گهر باش سختتر | کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش | |||||
خاک مراد خلق شود آستانهاش | هر کس که بگذرد ز سر آرزوی خویش | |||||
از نوبهار عمر وفایی نیافتم | چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوی خویش | |||||
از مهلت زمانهی دون در کشاکشم | ترسم مرا سپهر برآرد به خوی خویش | |||||
صائب نشان به عالم خویشم نمیدهند | چندان که میکنم ز کسان جستجوی خویش |