صائب تبریزی (غزلیات)/سینهای چاک نکردیم درین فصل بهار
سینهای چاک نکردیم درین فصل بهار | صبحی ادراک نکردیم درین فصل بهار | |||||
گریهای از سرمستی به تهیدستی خویش | چون رگ تاک نکردیم درین فصل بهار | |||||
ابر چون پنبهی افشرده شد از گریه و ما | مژهای پاک نکردیم درین فصل بهار | |||||
جگر سنگ به جوش آمد و ما سنگدلان | دیده نمناک نکردیم درین فصل بهار | |||||
لاله شد پاک فروش از عرق شبنم و ما | عرقی پاک نکردیم درین فصل بهار | |||||
غنچه از پوست برون آمد و ما بیدردان | جامهای چاک نکردیم درین فصل بهار | |||||
با دو صد خرمن امید، ز غفلت صائب | تخم در خاک نکردیم درین فصل بهار |