صائب تبریزی (غزلیات)/ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم
ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم | سر بر خط پیاله چو مینا گذاشتیم | |||||
آمد چو موج، دامن ساحل به دست ما | تا اختیار خویش به دریا گذاشتیم | |||||
از جبههی گشاده گرانی رود ز دل | چون کوه سر به دامن صحرا گذاشتیم | |||||
چون سیل، گرد کلفت ما هر قدم فزود | تا پای در خرابهی دنیا گذاشتیم | |||||
از دست رفت دل به نظر باز کردنی | این طفل را عبث به تماشا گذاشتیم | |||||
صائب بهشت نقد درین نشاه یافتیم | تا دست رد به سینهی دنیا گذاشتیم |