عبید زاکانی (غزلیات)/خم ابروی او در جانفزائی
خم ابروی او در جانفزایی | طراز آستین دلربایی | |||||
خدا را محض لطفش آفریده | به نام ایزد زهی لطف خدایی | |||||
به غمزه چشم مستش کرده پیدا | رسوم هستی و سحر آزمایی | |||||
ز کوی او غباری کاورد باد | کند در چشم جانها توتیایی | |||||
عبید ار پادشاهی خواهی آخر | برو پیشش گدایی کن گدایی |