عبید زاکانی (غزلیات)/یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم
یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم | به امید کرمت روی به راه آوردیم | |||||
بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست | از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم | |||||
بر گنه کاری خود گرچه مقریم ولی | نالهی زار و رخ زرد گواه آوردیم | |||||
گرچه ما نامه سیاهیم ببخشای که ما | روسیاهیم از آن نامه سیاه آوردیم | |||||
بر در عفو تو ما بی سر و پایان چو عبید | تا تهی دست نباشیم گناه آوردیم |