عطار (غزلیات)/آتشی در جملهی آفاق زن
آتشی در جملهی آفاق زن | نوبت حسن علیالاطلاق زن | |||||
ماه اگر در طاق گردون جفته زد | نیست بر حق تو به استحقاق زن | |||||
پردهی عشاق زلف رهزنت | در نواز و بانگ بر آفاق زن | |||||
پردهی عشاق راهی خوش بود | راه ما در پردهی عشاق زن | |||||
آتش شوق توام بی هوش کرد | آب بر روی من مشتاق زن | |||||
بستهی میثاق وصلت عمر رفت | چارهای کن راه آن میثاق زن | |||||
زرق در عشق تو کفر منکر است | تیغ غمزه بر سر زراق زن | |||||
کشت زهر هجر تو عطار را | وقت اگر آمد دم از تریاق زن |