عطار (غزلیات)/از می عشق تو مست افتادهام
از می عشق تو مست افتادهام | بر درت چون خاک پست افتادهام | |||||
مستیم را نیست هشیاری پدید | کز نخستین روز مست افتادهام | |||||
در خرابات خراب عاشقی | عاشق و دردیپرست افتادهام | |||||
توبه من چون بود هرگز درست | کز ملامت در شکست افتادهام | |||||
نیستی من ز هستی من است | نیستم زیرا که هست افتادهام | |||||
میتپم چون ماهیی دانی چرا | زانکه از دریا به شست افتادهام | |||||
بی خودم کن ساقیا بگشای دست | زانکه در خود پای بست افتادهام | |||||
دست دور از روی چون ماهت که من | دورم از رویت ز دست افتادهام | |||||
این زمان عطار و یک نصفی شراب | کز زمان در نصف شست افتادهام |