| | | | | | |
|
ای بی نشان محض نشان از که جویمت |
|
گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت؟ |
|
|
تو گم نهای و گمشدهی تو منم ولیک |
|
نایافت یافت مینتوان از که جویمت؟ |
|
|
دل در فنای وحدت و جان در بقای صرف |
|
من گمشده درین دو میان از که جویمت؟ |
|
|
پیدا بسی بجستمت اما نیافتم |
|
اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت؟ |
|
|
چون در رهت یقین و گمانی همی رود |
|
ای برتر از یقین و گمان از که جویمت؟ |
|
|
در بحر بی نهایت عشقت چو قطرهای |
|
گم شد نشان مه به نشان از که جویمت؟ |
|
|
تا بود که بویی از تو بیابد دلم چو جان |
|
بیرون شد از زمان و مکان از که جویمت؟ |
|
|
در جست و جوی تو دلم از پرده اوفتاد |
|
ای در درون پردهی جان از که جویمت؟ |
|
|
عطار اگرچه یافت به عین یقین تورا |
|
ای بس عیان به عین عیان از که جویمت؟ |
|