عطار (غزلیات)/ای جهانی خلق حیران مانده
ای جهانی خلق حیران مانده | تو به زیر پرده پنهان مانده | |||||
تو به عزت بر دو عالم تاخته | ما اسیر بند و زندان مانده | |||||
عشق تو طوفان و جانها شبنمی | شبنمی در زیر طوفان مانده | |||||
تا شده عشق تو در جان معتکف | جان ز سودای تو بیجان مانده | |||||
عاشقان مستغرق تو صد هزار | در سواد این بیابان مانده | |||||
جان عاشق با وجود عشق تو | از وجود خود پشیمان مانده | |||||
همچو عطار آتشیندل خونفشان | در ره تو صد هزاران مانده |