عطار (غزلیات)/مسلمانان من آن گبرم که دین را خوار می‌دارم

عطار (غزلیات) از عطار
(مسلمانان من آن گبرم که دین را خوار می‌دارم)
  مسلمانان من آن گبرم که دین را خوار می‌دارم مسلمانم همی خوانند و من زنار می‌دارم  
  طریق صوفیان ورزم، ولیکن از صفا دورم صفا کی باشدم چون من سر خمار می‌دارم  
  ببستم خانقه را در، در میخانه بگشودم ز می من فخر می‌گیرم ز مسجد عار می‌دارم  
  چو یار اندر خرابات است من اندر کعبه چون باشم خراباتی صفت خود را ز بهر یار می‌دارم  
  به گرد کوی او هر شب بدان امید چون عطار مگر بنوازدم یاری خروش زار می‌دارم