عطار (غزلیات)/منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم
منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم | شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم | |||||
صلای کفر در دادم شما را ای مسلمانان | که من آن کهنه بتها را دگر باره جلا کردم | |||||
به بکری زادم از مادر از آن عیسیم میخوانند | که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم | |||||
اگر عطار مسکین را درین گبری بسوزانند | گوا باشید ای مردان که من خود را فنا کردم |