| | | | | | |
|
هر زمان بی خود هوایی میکنم |
|
قصد کوی دلربایی میکنم |
|
|
گه به مستی های هویی میزنم |
|
گه به گریه های هایی میکنم |
|
|
غرقه زانم در بن دریای خون |
|
کارزوی آشنایی میکنم |
|
|
تنگ دل شد هر که آه من شنود |
|
زانکه آه از تنگنایی میکنم |
|
|
چون مرا باد است از وصلش به دست |
|
خویشتن را خاک پایی میکنم |
|
|
ای مرا چون جان ببین زاری من |
|
کین همه زاری ز جایی میکنم |
|
|
گر دمی از دل برآمد بی غمت |
|
این دم آن دم را قضایی میکنم |
|
|
چون غم تو کیمیای شادی است |
|
من غمت را مرحبایی میکنم |
|
|
در غم تو چون کم از یک ذرهام |
|
هست لایق گر هوایی میکنم |
|
|
روشنی دیدهی عطار را |
|
خاک پایت توتیایی میکنم |
|