عطار (غزلیات)/پشتا پشت است با تو کارم
پشتا پشت است با تو کارم | تو فارغ و من در انتظارم | |||||
ای موی میان بیا و یکدم | سر نه چو سرشک در کنارم | |||||
دیری است که با توام قراری است | زان بی تو همیشه بی قرارم | |||||
خون میگریم که قلب افتاد | در عشق تو نقد اختیارم | |||||
ای صد شادی به روزگارت | برده است غم تو روزگارم | |||||
تا یک نفسم ز عمر باقی است | بیرون ز غم تو نیست کارم | |||||
با حلقهی بی شمار زلفت | از حد بیرون شمار دارم | |||||
گر زیر و زبر شود دو عالم | با زلف تو کی رسد شمارم | |||||
دل میخواهی ز بی دلی تو | ای کاش بجاستی هزارم | |||||
تا چون غم تو ز دور آید | من پیش غم تو جان سپارم | |||||
شادی نرسد ز تو به عطار | غم بس بود از تو یادگارم |