عطار (غزلیات)/گرد مه خط معنبر می کشی
گرد مه خط معنبر می کشی | سر کشانت را به خط در می کشی | |||||
عاشقانت را به مستی دم به دم | خرقهی هستی ز سر بر می کشی | |||||
بر بتان چین و ترکان چگل | از کمال حسن لشکر می کشی | |||||
جاودانی پای بنهاد از جهان | هر که را یک بوسه بر سر می کشی | |||||
جام می مینوشی و بر می زنی | وانگهی بر عقل خنجر می کشی | |||||
بیش شد عطار را اکنون غمت | زانکه با او باده کمتر می کشی |