عطار (غزلیات)/گر من اندر عشق مرد کارمی
گر من اندر عشق مرد کارمی | از بد و نیک و جهان بیزارمی | |||||
کفر و دین درباختم در بیخودی | چیستی گر بیخود از دلدارمی | |||||
کاشکی گر محرم مسجد نیم | محرم دردیکش خمارمی | |||||
کاشکی گر در خور مصحف نیم | یک نفس اندر خور زنارمی | |||||
در دلم گر هیچ هشیاریستی | از می غفلت دمی هشیارمی | |||||
چون نمیبینم جمال روی دوست | زین مصیبت روی در دیوارمی | |||||
گر ندارم از وصال او نشان | باری از کویش نشانی دارمی | |||||
گر مرا در پرده راهستی دمی | محرم او زحمت اغیارمی | |||||
گر نبودی راه از من در حجاب | من درین ره رهبر عطارمی |