عطار (غزلیات)/گه به دندان در عدن شکنی
گه به دندان در عدن شکنی | گه به مژگان صف ختن شکنی | |||||
گه لب همچو لاله بگشایی | روز بازار یاسمن شکنی | |||||
گه رخ همچو ماه بنمایی | رونق برگ نسترن شکنی | |||||
هر گلی را که زینت چمن است | ز سر طعنه در چمن شکنی | |||||
دل ربایی عالم جان را | طرهی مشک بر سمن شکنی | |||||
زلف برهم زنی و توبهی ما | همه زان زلف پر شکن شکنی | |||||
پشت گرمی ز تیر غمزه از آنک | همه در روی و جان من شکنی | |||||
قصهی جادوان رهزن را | زان دو جادوی راهزن شکنی | |||||
گر نسازی ز ناز با عطار | قیمت او و خویشتن شکنی |