عطار (غزلیات)/یا دست به زیر سنگم آید
یا دست به زیر سنگم آید | یا زلف تو زیر چنگم آید | |||||
در عشق تو خرقه درفکندم | تا خود پس ازین چه رنگم آید | |||||
هر دم ز جهان عشق سنگی | بر شیشهی نام و ننگم آید | |||||
آن دم ز حساب عمر نبود | گر بی تو دمی درنگم آید | |||||
چون بندیشم ز هستی تو | از هستی خویش ننگم آید | |||||
چون زندگیم به توست بی تو | صحرای دو کون تنگم آید | |||||
تا مرغ تو گشت جان عطار | عالم ز حسد به جنگم آید |