فخرالدین عراقی (آغاز کتاب)/چار یارش، که مرشد دینند
چار یارش، که مرشد دینند | همه اندر مقام تحسینند | |||||
دوستان پیمبرند همه | خلفای مطهرند همه | |||||
ای فضولی، چرا ز نادانی | یار اینی و دشمن آنی؟ | |||||
دو هوایی اگر نورزی به | سه طلاق خیال فاسد ده | |||||
تو چه دانی درین میانه چه بود ؟ | کین چرا پیش ازان خلیفه نبود ؟ | |||||
تو چه دانی مصالح این کار؟ | چه به خود راه میدهی انکار؟ | |||||
همه را نیک دان، مباش فضول | جز نکو کی بود رفیق رسول؟ | |||||
صد هزاران دریچه از رضوان | مفتتح در مضاجع ایشان |