فرخی سیستانی (قطعات)/ای ترک حق نعمت عاشق شناختی
ای ترک حق نعمت عاشق شناختی | رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی | |||||
کردار من به پای سپردی و کوفتی | گرد هوای خویش گرفتی و تاختی | |||||
با تو به دل چنانکه توان ساخت ساختم | بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی | |||||
نتوانی ای نگارین گفتن مرا که تو | از بندگان خویش مرا کم نواختی | |||||
گویا حدیث ما و تو گفت، ای بت، آنکه گفت: | «ای حقشناس! رو که نکو حق شناختی» |