آبی (ābi) ا. پ سفرجل و به و بهی که میوۀ معروفی است و دارای بوی خوشی. و خام آن غیرمأکول و از آن خورش و آبگوشت و مربا و لرزانک و شربت سازند و همۀ آنها مطبوع و گوارا می‌باشد و شربت آن در رفع اسهال های خفیف سودمند. و قسمی از انگور.

آبی (ābi) ص. رنگ معروف که شبیه برنگ آسمان است.

آبی (ābi) ص. منسوب به آب مانند مرغ آبی و حیوان آبی و برج آبی. و زراعت آبی: کشتی که در نوبت معین به آن آب دهند تا عمل آید - ضد دیمی.

آبی (ābā) ا. ع. تیس آبی تکه‌ایکه از بوئیدن بول بز ماده بیمار شده باشد. و فصیل آبی بچۀ شتر کراهت دارندۀ از شیر و تخمه زده.

آبی (ābi) ص. کاره و سرباززننده یق رجل آب: مرد کاره و سرباززننده. و ج: آبون (ābuna) و اباة (obāt) و ابی (obbā) و اباء (obba').